آفتاب زاگرس ،
آفتاب زاگرس؛محمد بهرامی فعال سیاسی در یادداشتی نوشت؛ استان کهگیلویه و بویراحمد از منابع طبیعی و خدادای بسیاری برخوردار است. این منابع در گوشه و کنار استان توزیع شده و هر منطقه جغرافیایی، ظرفیتهای خاص خود را دارد. این مواهب خدادادی تنها در مرکز استان تمرکز ندارند، بلکه در همه شهرها و شهرستانهای استان میتوان بارقههایی از آن را دید.
معدن نیترات در دیشموک، چشمه میشی، کوهگل و گردنه بیژن در دنا، کاروانسرای دهدشت، غار نزل در شهرستان چرام، تنگ پیرزال، چشمه کورسا، دشت مازه، منطقه گردشگری لگین راک، نفت و گاز گچساران، بوکسیت سرفاریاب و … تنها بخشی از ظرفیتهای شهرستانهای مختلف کهگیلویه و بویراحمد هستند که به علت وفورشان، به همه آنها در اینجا اشاره نمیشود.
نگاه جغرافیاگرایانه که استان را به سردسیر و گرمسیر تقسیم میکند، نمیتواند کهگیلویه و بویراحمد را به عنوان یک کل در نظر بگیرد. افرادی که چنین رویکردی را در رفتار و منش خود به کار میگیرند، نمیتوانند تأثیر بهسزایی در به حرکت درآوردن چرخهای توسعه استان داشته باشند.
همانطور که بدن انسان به عنوان یک ارگانسیم از اجزای مختلفی تشکیل شده و هیچیک بدون دیگری، معنا و البته خاصیتی ندارند، نگاه به استان نیز به صورت بخشهای مجزای جغرافیایی، نمیتواند توسعه همهجانبه را به دنبال داشته باشد.
کافیست نگاهی به بخشهای مختلف کهگیلویه و بویراحمد انداخت تا متوجه شد این استان علاوه بر حوزه کشاورزی، در حوزههای صنعت و خدمات نیز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. اما متأسفانه رویکرد بخشی، مانع استفاده تام و تمام از همه این ظرفیتها شده است.
دلی که برای توسعه استان میتپد، فارغ از تعلقات جغرافیایی، همه این ظرفیتها را در کنار یکدیگر میبیند. فردی که در کمیسیون کشاورزی مجلس حضور دارد، میتواند بدون نگاه به حوزه انتخابیه خود، در هر گوشه این استان که ظرفیت کشاورزی را دارد فعالیت و مطالبهگری کند. اگر فردی در کمیسیون صنعت مجلس قرار دارد، میتواند همه ظرفیتهای صنعتی استان را ببیند، بدون آنکه خود او از نظر جغرافیایی به آن منطقه تعلق دارد یا خیر؛ ایضاً در حوزه خدمات نیز وضعیت به همین صورت است.
کهگیلویه و بویراحمد سالها از نظر میانگین بیکاری بالاتر از میانگین اعلامی کشور بوده است؛ هر چند در سال جاری اندکی از میانگین کشوری پایین تر آمده، اما اگر ظرفیتی برای اشتغال وجود دارد، همه استان میتواند از آن بهرهمند شود.
متأسفانه در سالهای گذشته حتی اشتغالزایی نیز جغرافیامحور شده و گاهی افرادی به کار گرفته شدهاند که از یک جغرافیای خاص برخواستهاند. این در حالی است که ممکن است افراد ساکن آن منطقه و جغرافیا، به هر دلیلی، از تخصص لازم در آن حوزه کاری برخوردار نبوده باشند. بنابراین هیچ ایرادی ندارد که برای اشتغالزایی در استان کهگیلویه و بویراحمد، همه بخشهای جغرافیایی مد نظر قرار گیرند، تا اجحافی علیه یک بخش صورت نگیرد.
تبعیض منطقهای، یکی از پیامدهای رویکرد جغرافیامحور است. اما با گذر از این رویکرد، میتوان امیدوار بود در صورت همکاری سایر بخشها به توسعه دست یافت.
واضح است که توسعه تنها با بکارگیری رویکرد علمی امکانپذیر است؛ حتی اگر بدون مبنای علمی بتوان رشد کرد، آن رشد به دلیل شکنندگیاش به توسعه منجر نخواهد شد. تاریخ چندصدساله توسعه در جهان این پدیده را به اثبات رسانده که نگاه جغرافیایی و ضد علم نمیتواند توسعه پایدار و همهجانبه را در پی داشته باشد.
البته درخت توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد تنها مبتلا به جغرافیاگرایی نیست. همانطور که در بخش قبلی اشاره شد، نگاههای طایفهای و سیاستبازیهای مرسوم که منافع جمعی را به بهای منافع عدهای خاص قربانی میکنند، توسعهنیافتگی استان را تقویت میکنند.
در واقع یک چرخه ترکیبی متشکل از سه ضلع جغرافیاگرایی، طایفهگرایی و سیاستبازی در کنار یکدیگر، توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد را بازتولید میکنند.
حتی اگر نگاه جغرافیاگرایی در این استان محو شود، در صورت وجود طایفهگرایی و سیاستبازی باز هم شاهد توسعه استان نخواهیم بود.
به نظر ما در صورت عبور از این سه شاخه، باید رویکرد علمی و عملی را محور تصمیمگیریها قرار داد. اغلب اوقات نیز میتوان نمودهای آن را به وسیله بهرهگیری از خرد جمعیِ شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی شناسایی کرد.
در روزهای آینده و در بخشهای بعدی، آفتهای طایفهگرایی و سیاستبازی و همچنین راههای برونرفت از آنها به تفصیل تشریح خواهد شد.