اسرائیل؛ طفل نامشروعی در دامن خاورمیانه

آفتاب زاگرس؛یادداشتی باموضوعی اسرائیل؛ طفل نامشروعی در دامن خاورمیانه توسط ولی الله شجاع پوریان به رشته تحریر در امد که عینا” منتشر می شود .برای شناخت جامعتر و ارزیابی درست منازعه فلسطین و اسرائیل، آگاهی از پیشینه و تاریخ این موضوع، حقایق بهتری را پیش روی ما قرار میدهد؛ از این رو به صورت گذرا
آفتاب زاگرس؛یادداشتی باموضوعی اسرائیل؛ طفل نامشروعی در دامن خاورمیانه توسط ولی الله شجاع پوریان به رشته تحریر در امد که عینا” منتشر می شود .برای شناخت جامعتر و ارزیابی درست منازعه فلسطین و اسرائیل، آگاهی از پیشینه و تاریخ این موضوع، حقایق بهتری را پیش روی ما قرار میدهد؛ از این رو به صورت گذرا به تاریخچه و تبارشناسیموضوعاشارهمیشود:
۱- یهودیان به عنوان حامیان دینی قوممحور (بنیاسرائیل) از زمان حضرت موسی تا حدود یک قرن پیش در مناطق و کشورهای مختلف دنیا پراکنده بودند و هرچند به دلیل روحیات و خلقیات اخلاقی و مذهبی و شبکهسازیهای قومی و مذهبی، غالبا در زمره اقشار ثروتمند و مرفه در کشورهای مختلف به شمار میآمدند اما هیچگاه به معنای واقعی دارای وطن و سرزمین واحد و مشخصی نبودهاند، تا اینکه در اواخر دهه ۱۸۸۰ به علل مختلف از جمله طرحهای روسیه در قبال یهودیان و تشدید یهودیستیزی در اروپا، زمزمههایی مبنی بر تشکیل کشور مستقل یهودینشین شکل گرفت، این ایده به صورت رسمی در سال ۱۸۹۷ توسط تئودور هرتسل مطرح شد که یهودیان تبعیدی درصهیونگردهمآیند.
۲- در سال ۱۸۹۷ هرتسل اولین کنگره صهیونیسم را در شهر باسل سوئیس برگزار کرد و بسیاری از نخبگان و بزرگان یهودی نیز از این ایده حمایت کردند. هرتسل تلاش کرد روسها، آلمانیها و عثمانیها را با خود همراه کند، اما به جز انگلیسیها، کشور دیگری در ابتدا با یهودیان همراهی نکرد، اما در همان سال سازمان جهانی صهیونیسم با حمایت بریتانیا در سوئیس به منظور حمایت از جریان صهیونیسم و تشکیل کشور اسرائیل تاسیس شد.
۳- لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا در سال ۱۹۱۷ در بیانیه بالفور تشکیل رسمی کشور اسرائیل را در سرزمین فلسطین اعلام کرد و بزرگان صهیونیست از یهودیان سراسر جهان دعوت کردند که به فلسطین مهاجرت کنند، پیش از این از جمعیت حدود ۷۰۰ هزار نفری آن روزفلسطین، تنها حدود ۶۰ هزار یهودی در این سرزمین ساکن بودند که از سالها قبل نسبت به خرید زمین از اعراب مسلمان اقدام کردند و به مرور با حمایت انگلستان، جمعیت یهودیان افزایش یافت. این روند نگرانی اعراب مسلمان را به دنبال داشت و اولین منازعات بین اعراب و یهودیان ساکن فلسطین آغاز شد. بهرغم درگیریها در طی همین سالها حدود ۳۵ هزار یهودی دیگر به سرزمین فلسطین که تا پیش از پایان جنگ جهانی اول(۱۹۱۸) بخشی از امپراطوری عثمانی بود، مهاجرت کردند و با خرید اراضی، کارخانجات و شرکتها، موقعیت خود را ارتقا دادند.
۴- در جریان جنگ جهانی اول، انگلستان به فلسطین که بخشی از امپراطوری عثمانی بودند حمله کرده و این سرزمین را تصرف کرد، انگلیسیها برای جلب رضایت یهودیان شوروی در جریان جنگ جهانی اول، وعدههایی فریبنده مبنی بر حمایت از ایده تشکیل کشور مستقل یهودی مطرح کردند، از سویی برای تحریک و برانگیختن اعراب مسلمان بر علیه حاکمان عثمانی، همزمان وعدههایی را نیز مبنی بر تشکیل کشور مستقل عربی مطرح کردند. با پایان جنگ و اضمحلال امپراطوری عثمانی، کشورهای سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و … را از دل حکومت عثمانی و معاهده سایکس- پیکوی بریتانیا و فرانسه به جغرافیای خاورمیانه اضافه کردند؛ بهگونهای که سرزمین فلسطین تحت قیمومیت انگلستان درآمد و رفتار دوگانه این کشور استعمارگر در قبال اعراب و یهودیان، باعث تشدید اختلافات در این منطقه و شکلگیری منازعهای تاریخی و البته خونبار شد.
۵- از سال ۱۹۳۰ به بهانه رفتار نازیها با یهودیان در آلمان (هولوکاست)با حمایت رقبای آلمان یعنی کشورهای فرانسه، انگلستان و امریکا، حدود ۱۴۵ هزار یهودی دیگر به سرزمین فلسطین مهاجرت کردند و در سال ۱۹۳۸ یعنی یک سال قبل از جنگ جهانی دوم، ۳۰ درصد از جمعیت یک و نیم میلیون نفری فلسطین یعنی حدود ۴۵۰ هزار نفر یهودی شدند. موج مهاجرت یهودیان در فاصله ۵ سال جنگ جهانی دوم از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۴ باعث مهاجرت ۱۰۰ هزار یهودی دیگر به فلسطین شد.
۶- پس از چهار الی پنج دهه مقدمهسازی و بسترسازی سیاسی، اقتصادی و جمعیتی توسط صهیونیستها و حامیان غربیشان، در سال ۱۹۴۷ سازمان ملل متحد طرح تقسیم فلسطین به دو کشور فلسطین و اسرائیل را تصویب کرد و مقرر شد اورشلیم هم به صورت بینالمللی اداره شود. با اعلام این خبر درگیری شبهنظامیان فلسطینی و یهودی آغاز شد و بهرغم حمایت کشورهای عربی، اسرائیل شکست تلخی را بر کشورهای عربی و فلسطین تحمیل کرد و با پایان قیمومیت انگلستان بر این منطقه، در سال ۱۹۴۸، اسرائیل به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد و به دلیل حمایت کشورهای قدرتمند از جمله آمریکا و شوروی در آن سالها مورد شناسایی کشورهای مختلف نیز قرار گرفت و به عضویت رسمی سازمان ملل درآمد. تشکیل غیرطبیعی کشور اسرائیل صرفا با توجه به نژاد و مذهب، در حقیقت به مثابه تولد نوزادی نامشروع در دامن خاورمیانه بود. این در حالی که بهرغم تصویب سازمان ملل این اتفاق مهم هنوز برای کشور فلسطین رخ ندادهاست و در یک روند تبعیضآمیز تنها بهصورت کشور ناظر غیرعضو در سازمان ملل بهشمارمیآید.
۷- پس از اعلام موجودیت رسمی اسرائیل، در دورههای مختلفی از جمله ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ جنگهایی میان اعراب و اسرائیل درگرفت که شوربختانه به دلیل حمایت کشورهای غربی هربار بخش بیشتری از سرزمین فلسطین از سوی رژیم اشغالگر،
تصرف شد و اسرائیل با قلدری و زورگویی، حدود ۹۰ درصد از سرزمین فلسطین را اشغال کرده است. این در حالی است که بر اساس همان مصوبه ناعادلانه سازمان ملل در سال ۱۹۴۷، مقرر شده بود حدود ۴۵ درصد مساحت فلسطین در اختیار یهودیان قرار گیرد. به عبارتی در طی این چند دهه علاوه بر متصرفات سال ۱۹۴۸، بیتالمقدس، صحرای سینا، بلندیهای جولان و کرانه باختری نیز به صورت غیرقانونی توسط اسرائیل اشغال شده و اعراب فلسطینی، در منطقهای کوچک به نام غزه ساکن شده که به دلایل اقلیمی و سیاسی به نوعی در محاصره مطلق، حبس شدهاند.
۸- مروری بر منازعه فلسطین و اسرائیل به دور از هر گونه پیشداوری و لحاظ علایق مذهبی، سیاسی و … حاکی از آن است که ساکنان اصلی سرزمین فلسطین با برنامهریزی و حیلهگری مورد تجاوز قرار گرفته و به تدریج از حق و حقوق اولیه خویش محروم شدهاند. در این میان سکوت تاییدآمیز قدرتهای بزرگ و عدم توان کافی کشورهای عربی حامی فلسطین در بیش از ۷ دهه شرایطی را رقم زده که زندگی قریب به سه نسل از ساکنان فلسطین اشغال، تحت تاثیر جنگ، خشونت، کشتار، بیعدالتی و تجاوز بیرحمانه قرار گرفتهاست، در این وضعیت ناعادلانه بدیهی است که فلسطینیها برای دفاع از زادگاه و میهن خود مبارزه کنند. سیاستهای توسعهطلبانه و تجاوزگرانه اسرائیل این گمانه را تقویت میکند که بعد از تصرف غزه، به مرزهای کنونی بسنده نخواهد کرد و چشم طمع به خاک کشورهای همسایه در سوریه، لبنان، مصر و اردن نیز خواهد دوخت. اسرائیل امروز بیپروا و عریانتر از گذشته و البته بدون هراس از قضاوت جهانیان خوی تجاوزگری خویش را نشان داده و سخن ازتغییر نقشه منطقه و ایجاد خاورمیانه جدید میراند. از این رو دفاع از عملکرد اسرائیل و یا توجیه کشتار زنان و کودکان و مردم غیرنظامی غزه با هیچ مرام و مسلک و اعتقاد سیاسی و مذهبی و انسانی و حتی منافع ملی ما سازگار نیست. لحاظ کردن نارضایتیهای داخلی و انتقادهای به حق ازحکمرانی نامطلوب در کشور، در واکنش به آنچه در غزه میگذرد به دور از اخلاق و انصاف است و امروز انسانیت به حمایت از کودکان و زنان و بیگناهان فلسطین حکم میدهد.
ولیالله شجاعپوریان کارشناس ارشد حقوق بینالملل
برچسب ها :آفتاب زاگرس ، اسرائیل؛ طفل نامشروعی در دامن خاورمیانه ، اسلام ، ولی الله شجاع پوریان ، یادداشت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰