مثبت اندیشی در دل بیبرنامگی/قالیباف و بازگشت به نگرش علمی در مدیریت کشور

آفتاب زاگرس به تقل از همدلی: این چندمینبار است که یک اصوالگرا از قلب هژمونی راست «خود انتقادی» را پشت تریبونهای رسمی تیتر رسانههایی میکند که شاید تا دیروز او را برای شنیدن حرفهای جدی و قابل تامل، چندان نمیپسندیدند. «محمد باقر قالیباف» که خود روزگاری برای ورود به عرصه «سیاست محض» و خروج از
آفتاب زاگرس به تقل از همدلی: این چندمینبار است که یک اصوالگرا از قلب هژمونی راست «خود انتقادی» را پشت تریبونهای رسمی تیتر رسانههایی میکند که شاید تا دیروز او را برای شنیدن حرفهای جدی و قابل تامل، چندان نمیپسندیدند. «محمد باقر قالیباف» که خود روزگاری برای ورود به عرصه «سیاست محض» و خروج از وجهه نظامی با کت و شلوار نامتعارف در دنیای محاظهکاران سنتی پای گذارد تا عرض اندامی بکند و سبد رای خود را پهنتر ازهواداران سنتی این طیف بگستراند امروزجملاتش را در قالب نقدهای ظریف و تلنگرهای تلویحی ادا میکند. جملههایی که بعضی از آنها شاید تکراری شده باشند، اما هنوز هم میتواند مخاطب داشته باشد، اینکه میگوید کارنامه ما در حوزه اقتصادی و معیشتی مردم قابل دفاع نیست، اینکه حل معضل ناکارآمدی جر از نهاد علم برنمیآید.
قالیباف منتقد شده است؟
آیا سردار قالیباف در حال نقد شرایط امروز سیاست است؟ این سوالی است که باید از نحوه گفتمان مجلس و طیف گسترده و پرنفوذ قالیباف درک کرد. .قالیباف آن روزها که فاقد گفتمان مشخص سیاسی به نظر میرسید، به تجربه دریافته که سیاست بدون گفتمان مشخص و سیاست شعار زده و بدون درک مسئله نمیتواند معجون دلچسبی برای جامعه باشد.
درک زودهنگام طیف قالیباف
بایگانی و آرشیو اخبار میگوید طیف گسترده و تاثیرگذار قالیباف در مجلس یازدهم زودتر از بقیه سیاسیون و اقتصادیون به این نتیجه مهم رسیده بودند که دولت سیزدهم برنامه مشخص و منسجمی ندارد. نمایندگان در دو سال اخیر بارها از خلا برنامه ای دولت و نداشتن نقشه راه برای مشکلات کشور سخن گفتند. اما گفتههای قالیباف در این باره سوای اتصال او به جریان قدرت در کشور که گاهی مانع نقادی او از دولت نیز شده است، بیانگر پشت پردههای بیشتری از شیوع این گفتمان درونی است که احتمالا دولت سیزدهم در دو سال گذشته راه را دست نیامده و در برخی موارد حتی شاید با به کار گرفتن نیروهای کم تجربه و جوانان آزموده نشده مسیر را اشتباه طی کرده است. قالیباف در آخرین نقد خود از شرایط فعلی کشور درهماندیشی اعضای اندیشکدههای حکمرانی که در شهریور ماه برگزار شد به صراحت بیشتر سخن گفت و اعلام کرد: «ما مدیران سیاسی کشور هم باید این را متوجه شویم که وقتی حرف از حکمرانی می زنیم، این حکم از دو بخش شکل گرفته که شامل تشخیص علمی و تصمیم سیاسی است که این دو با هم نیاز است.اگر ملاحظات ما در تصمیم گیری ها مبتنی بر دو اصل تشخیص علمی و تصمیم سیاسی به صورت توأمان باشد، می توانیم گام های جدی به جلو برداریم.»
بازگشت به نگاه علمی؟
رئیس مجلس در این هماندیشی نکتهای را بر زبان آورد که بسیاری از سیاسیون و اقتصاددانان این روزها از آن سخن میگویند؛ اینکه:« حل معضل ناکارامدی که در بعضی بخش ها شاهد هستیم جز از نهاد علم بر نمی آید. متاسفانه اجازه نمی دهیم مردم با ظرفیتشان پای کار بیایند تا بتوانیم مسائل را حل کنیم، لذا با انبوهی از مشکلات مواجه می شویم و حتی در این شرایط نیز بر حل یک مسئله مشخص تمرکز نمی کنیم، زیرا به دنبال حل مشکلات به روش مسئله محوری نیستیم.»رئیس مجلس در این اظهار نظر دو موضوع منفک اما مرتبط با یکدیگر را در شرایط سیاسی امروز مورد نقد قرار داد، اول اینکه مسئلهمحوری در جریان اداره کشور تبدیل به حلقه مفقوده شده است و دوم اینکه باید از نهاد علم کمک بگیریم و مردم را وارد حل مسائل کشور کنیم. این بخش از گفتههای قالیباف بلافاصله به این جملهها تکمیل شد که: «انبوهی از مشکلات در کشور داریم، اما از دید مسئولان مسئله نداریم.»
آنچه که دیگران هم میگویند
کنایه رئیس قوه مقننه به دولت و حکمرانی موجود در کشور در حالی مطرح میشود که اخراج اساتید و نخبگان در دانشگاهها در جزیان است. اقتصادیون معتقدند آمارهای اقتصادی و خروجی مراجع آماری دستکاری شده و گاهی حبس میشود. به طور مثال درباره اعلام نرخ تورم در ماههای گذشته شائبههای زیادی از سوی کارشناسان اقتصادی مطرح اعلام شد که جای تامل و تعمق داشت. حتی بسیاری از این کارشناسان بر این عقیده بودند که دولت کاری به آمارها ندارد، بلکه آنها از هر نشانهای نه برای برنامهریزی و یا رفع مشکلات و مسائل که برای تبلیغ و اعلام موفقیتهای خود استفاده میکنند. شاهد این مدعا اینکه قبل از اعلام تورم مردادماه خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد در چند مصاحبه همراه با رئیس کل بانک مرکزی در حال تبلیغ درباره خاموش شدن موتورهای تورمی و بهیود وضعیت اقتصاد میگفتند. اعلام تورم مردادماه از سوی مراجع آماری زیر نظر آنها اما نه تنها بهبود را ثبت نکرده بود بلکه رشد تورم ماهانه را نشان میداد. این نشانههای سیاسی از علم بیشتر مشابه شبه علم است که برای خوراک در اختیار رسانههای دست راستی و ایجاد حباب موفقیت قرار میگیرد.
شبه علم و بازی سیاست
پرسش مهمی درباره شبه علم و دلایل بکارگیری این نوع مدیریت در کشور وجود دارد؛ اینکه چرا دولتها و یا افراد در جایگاه مدیریتی به سوی ایجاد حباب موفقیت به جای مسئله محوری و حل مسائل حرکت میکنند؟ آیا چنین رویکردی برای خوشایند مردم اتخاذ میشود یا آرمانگرایانه اهداف بزرگتری را دنبال میکند؟
به نظر میرسد جواب هر دوسوال مثبت باشد. چرا که دولتها در وضعیت شعاری و در حالیکه وعدههای برزمین مانده دارند، راهی جز انتخاب چنین رویکردی ندارند. این همان موضوعی است که قالیباف مطرح میکند و معتقد است مسئولان بر این باورند که مسئلهای وجود ندارد، در حالی که با انبوه مشکلات روبه رو هستیم. بدون شک بهترین راه در وضعیتی که همه راهها برای به ثمر نشستن وعدهها بسته است، میتواند ایجاد فضای روانی حل مسئله باشد. البته این راهحل، بهترین نیست، بلکه آسانترین است و برای دولتی که از ابتدا ادعای داشتن برنامه مفصل و کاملی داشته انتظار نمیرود با تصمیمهای متعدد و متنوع به اداره کشور بپردازد. چنانکه «جلال محمودزاده» نماینده مردم مهاباد در مجلس در اوج گرانیها نوشته بود:« از ۷۰ وعده و برنامه ۷۰۰۰ صفحه ای جناب رئیسی! رسیدهایم به صف های عریض و طویل کالا و مرغ و نان .از ۷۰ وعده و برنامه ۷۰۰۰ صفحه ای جناب رئیسی در جریان مبارزات انتخاباتی و تشکیل دولت قوی! رسیده ایم به صفهای عریض و طویل کالا و مرغ و نان، گرانی چندبرابری، افت شدید ارزش پول ملی . اگر خودمان در داخل عزت مردم را نشکنیم، هیچ قدرتی در خارج توانایی آن را ندارد.»
زمانی برای منتقد شدن
اما شدت گرفتن انتقادها از مسئله محور نبودن اقدامات دولت و اختلاف نظر مجلس با عملکرد سیستم اجرایی کشور از زمانی آغاز شد که دولت بعد از فشار نمایندگان مجلس درباره نداشتن برنامه و عملکرد مناسب در سال ۱۴۰۰ تصمیم به شوک درمانی گرفت. گرچه شوک درمانی اصطلاحی بسیار اقتصادی محسوب میشود اما شاید دولت میخواست با اجرای طرح حذف ارز ترجیحی به سیاست هم شوک وارد کند. دولت سیزدهم برای رهایی از بیعملی که در نقد بیبرنامهگیاش با آن مواجه شده بود راهی نداشت جز اینکه دست به یک جراحی بزرگ بزند. بدون تردید این جراحی باید در محیط اقتصادی رقم میخورد تا با وعدهها و شعارهای دولت تناسب موضوعی مییافت. هشدارها و انذارهای مراجع امنیتی و مخالفتهای نمایندگان مجلس کارساز نبود. حذف ارز ترجیحی بدون کار کارشناسی و توجه به عواقب آن مصداق بارزی بود اینکه دولتمردان هیچگاه تصور نمیکردند تغییر در یارانههای اعطایی به کالاها چنین ابعاد گستردهای داشته باشد. خلا علم و برزو شبه علم چنان مشهود بود که بعدها بسیاری از همان کسانی که از اجرای آن دفاع میکردند و میگفتند اجرای این طرح بیش از ۷-۸ درصد تورم ایجاد میکند هم از اسفندماه سال گذشته به تاثزات سنگین تورمی این جراحی دردناک اعتراف کردند.با این اعتراف، گویی بغض رسانههای طرفدار دولت هم ترکید. تسنیم این طور تیتر را انتخاب کرد : اعتراف دیرهنگام خاندوزی به تبعات حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی. اما نکته جالب اینکه این بیبرنامه بودن بسیاری را همچون صالح آبادی، ساداتی نژاد و میرکاظمی، به دلیل دفاع از این طرح قربانی کرد. اعوجاج در تصمیمگیریها و نداشتن نقشه مشخص در اقتصاد همه ماجرا نیست، چرا که دولت در بخش های مختلف دیگر هم به نظر میرسد راه روشن و معینی را طی نمیکند.
دستاندازهای فرهنگی و سیاسی
موضوع حجاب و اجرای بدون برنامه سختگیریها در این حوزه یکی دیگر از مشکلاتی بود که دولت را با دستاندازهای فراوان رو به روکرد. آئین نامهها و بخشنامههای دولتی با عنوان امر به معروف و نهی از منکر دومین اقدام مهم دولت بود. دولت سیزدهم در حالی که با عوارض حذف ارز ترجیحی دست و پنجه نرم میکرد ناگهان در موقعیت فرهنگی محض قرار گرفت، موقعیتی که نه تنها نتوانست به کم شدن مشکلات موجود در جامعه کمک کند بلکه به یک تنش اجتماعی بزرگ ختم شد. بسیاری از سیاسیون در سال گذشته تحلیل خود را بر این محور ارائه کردند که مسائل فرهنگی و تنشهای ایجاد شده در این زمینه روی بستر مشکلات اقتصادی کشور سوار شد و نارضایتیها را به نمایش گذاشت. در هر دو مورد ترجیح شبه علم به علم مشهود بود. در حذف ارز ترجیحی غلبه هیجان برای نشان دادن ابتکار عمل نمایان بود و در موضوع حجاب نبود برنامه فرهنگی منسجم و قابل اجرا. اینگونه باید تصور کرد که دولت سیزدهم همچنان از نبود افراد باتجربه و نخبه برای پیشبرد اهدافی چون اجرای عدالت و توجه به محرومان رنج میبرد. در همین حال اخراج اساتید و ایجاد فضای سیاسی تعدیل و تغییر در دانشگاهها بار دیگر به این ذهنیت دامن زده است که تهی کردن مراکز علمی از با تجربهها و کاهش نفوذ علم در جامعه در جهت تفکر و گرایشی است که سایه به سایه دولت در حال تزریق شبه علم به کشور است.
گوش شنوایی در دولت هست؟
اما آیا دولت به این آسیب در جریان مدیریت خود در دوسال آینده پی خواهد برد یا نگاه یکسویه به جوانگرایی و تحولخواهی دولت را از مسیر حل مشکلاتی که ارداه آن را دارد دور خواهد کرد؟ به هر حال بازی بی نهایت شبه علم و بی برنامه بودن میتواند چنان شیرین باشد که دولتها را از مسئله محوری و برنامهریزی منسجم و آیندهنگر دور نگه دارد، همانگونه که در دهههای گذشته رگههای آن در برخی دولتهای دیگر هم پیدا بود.
برچسب ها :دولت سیزدهم ، مثبت اندیشی در دل بیبرنامگی/قالیباف و بازگشت به نگرش علمی در مدیریت کشور ، مجلس یازدهم
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰